Prof.Dr.Sebastian Murken
روانشناسی دین مشتمل است بر به کار بری متدهای روانشناختی و فریمورکهای تفسیری، بر مفاد گوناگون سنن دینی و همچنین بر هم افراد مذهبی و هم غیر مذهبی. گستره فوقالعاده متدها و فریمورکها می توانند بهطور کمککنندهای با توجه به تمایز کلاسیک میان رویکردهای مبتنی بر علوم طبیعی و مبتنی بر علوم انسانی خلاصه شوند. اولین دسته بوسیله روالهای عینی (objective)، کمّی، و ترجیحا تجربی برای آزمودن فرضیه ها در رابطه با ارتباطات علّی میان موارد مطالعه آدمی پیش میرود. در تقابل، رویکرد مبتنی بر علوم انسانی، با هدف پی بردن به ارتباطات معنامند بهجای علّی، در پدیده هایی که آدمی به دنبال فهم آن است، به دنیای بشری تجربیات با استفاده از متدهای کیفی، پدیدارشناختی، و تفسیری دست مییابد.
روانشناسان دین سه پروژه عمده را دنبال میکنند: (۱) شرح سیستماتیک بالاخص مفاد، رویکردها، تجربیات و حالات دینی؛ (۲) تبیین خاستگاههای دین، هم در تاریخ نوع بشر و هم در زندگیهای فردی، با احتساب گوناگونی تاثیرات؛ و (۳) به نقش در آوردن عواقب رویکردها و کنش های دینی، هم برای فرد و هم برای جامعه در حالت کلان. روان شناسی دین ابتدا بعنوان رشته ای خود-هشیار در اوایل قرن ۱۹ میلادی سر بر آورد، اما همه این سه وظیفه تاریخچه ای دارند که تا به قرن ها پیش از آن باز می گردد.
روانشناسی دین یا همان روانشناسی مذهب از شاخههای تحقیقات علمی است که به بررسی دین میپردازد. این علم به بررسی وضعیتهای روانشناسانه در جامعه، وجدان گروهی و فردی که در ایجاد، توسعه، کارکرد و از بین رفتن یک دین مؤثر است میپردازد. همچنین محتوی ساختار و جهتگیری این پدیدهها و جایگاه و نقششان در خود دین و زندگی خارج از دین مورد علاقه این علم است. کار اصلی روانشناسی دین تعریف و توضیح جامعه شناسانه-روانشناسانه از پدیدههای دینی است.
روانشناسی دین در ابتدای قرن بیستم و با کوششهای دانشمندانی همچون ویلهلم وونت، ویلیام جیمز و جیمز لوبا به وجود آمد. در این عرصه در غرب هر دو دیدگاه غیردینی و کلیسایی به وجود آمدند. پایههای فلسفی دیدگاه غیردینی را مکتبهایی همچون پراگماتیسم، پوزیتویسم و پدیدهشناسی استوار ساختند. از طرفی رواشناسی مسیحی در الهیات کاتولیک، پروتستان و ارتدکس ریشه دارد و معمولاً از فلسفه ایدهآلیسم برای دفاع و اثبات مسیحیت بهره میبرد. نظریههای مختلف روانشناسی برای توضیح پدیده دین به کار رفتهاند، شامل رفتارگرایی، روانشناسی گشتالت و روانکاوی (فرویدیسم و نئوفرویدیسم).
ویلیام جیمز
روانشناس و فیلسوف آمریکایی ویلیام جیمز (۱۸۴۲–۱۹۱۰ م.) توسط بیشتر روانشناسان دین بعنوان بنیانگذار فیلد به حساب میآید. او بعنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا خدمت کرد، و یکی از اولین کتب درسی روانشناسی را نوشت.[۱] در روان شناسی دین نفوذ جیمز پایسته است. اثر او تحت عنوان Varieties of Religious Experienceبه عنوان اثری کلاسیک در فیلد در نظر گرفته می شود، و ارجاعات به اندیشه های جیمز در کنفرانس های حرفه ای رایج است.
جیمز میان دین موسسهای و دین شخصی تمایز قائل می شود. دین موسسه ای به سازمان یا گروه دینی ارجاع دارد و نقش مهمی در فرهنگ جامعه بازی می کند. دین شخصی، که در آن فرد تجربه عرفانی دارد، می تواند صرف نظر از فرهنگ تجربه شود. جیمز بیش تر در درک تجربه دینی شخصی علاقه مند است.
چگونگی و میزان تأثیر دین در هر جامعهای از یکسو به تعریف و نقش دین در زندگی افراد و از سوی دیگر به شرایط اجتماعی-فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. در واقع میتوان دین را هم امری فردی دانست که در باورهای افراد ریشه دوانیده و هم موضوعی اجتماعی قلمداد کرد که در هنجارها و ارزشهای موجود در کنشهای اجتماعی تبلور یافته است. لذا میتوان استدلال کرد که تغییرات اجتماعی جوامع، نظیر نوسازی، بسط و گسترش تجدد، جهانیشدن، شهرنشینی، رشد فناوری، عقلانیت و . بر مقوله دین تأثیری انکارناپذیر دارد. این پژوهش با هدف درک معنای مذهب در دو بعد اعتقادی و مناسکی در میان جوانان، به بررسی و مطالعه نفر از دانشجویان دانشگاه دولتی اصفهان پرداخته است. روششناسی این مطالعه از نوع کیفی است و از روش نظریه زمینهای برای انجام پژوهش استفاده شده است. تکنیک گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختیافته است و برای انتخاب مشارکتکنندگان از روش نمونهگیری آسان و نظری استفاده شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که جوانان مشارکتکننده در بعد اعتقادات پایهای دارای اعتقادات مورد تأیید و سفارش دین هستند اما در سایر ابعاد، در خصوص بعد مناسکی پاسخگویان به باز معنایی در این حوزه پرداخته و بر اساس درک و فهم خود حتی در صورت مغایرت با دین روشهایی را اتخاذ نمودهاند. از دلایل این گسست در بستر شرایط زمینهای و مداخلهگر میتوان به ضعف محتوای کتب، ضعف کارشناسان دینی، ناسازگاری قول و عمل مدعیان مذهب، جو خانوادگی-محیطی اشاره کرد.
ادیان الهی، بخصوص دین اسلام اجتماع را زنده، پویا و مسئولیت پذیر می داند. سعادت افراد را با یکدیگر مرتبط می شمارد و بین افراد به صورت حقیقی مساوات و عدالت برقرار می کند. بُعد اجتماعی دین و رابطه احکام فردی با احکام اجتماعی یکی از مسائل مهم اجتماع موردنظر اسلام است. در اجتماع اسلامی افراد عضو یک کلّ اند و سرنوشت، تحرک، فساد، حقوق، سعادت، حاکمیت، عدالت و آزادی و. آنها با همه اعضای این کلّ گره خورده است.
در جامعه سالمی که موردنظر اسلام است، عدالت، احترام به حقوق شهروندان، اخوّت اسلامی، رفاه عمومی، عفـت، همدلی و وحدت نمایان است.
نظام ی ـ اجتماعی اسلام بیانگر قلمرو دین است. یکی از تجلیات اصلی نظام ی ـ اجتماعی اسلام، مسئولیت پذیری انسان است. انسان موجودی مسئول است و مسئولیت پذیری انسان برگرفته از جهان بینی اوست و این جهان بینی توحیدی است که انسان را مسئول می سازد. مسئولیت منهای خدا و دین معنا ندارد، همچنان که اخلاق بدون خدا و دین کامل نبوده و پشتوانه کافی ندارد.
اصل آزادی یکی دیگر از تجلیات و مشخصات نظام ی ـ اجتماعی اسلام است. عدالت اجتماعی نیز یکی دیگر از نمادهای نظام ی ـ اجتماعی اسلام است. امت اسلامی هم یکی دیگر از نمادهای قلمرو ی ـ اجتماعی اسلام است. امت اسلامی براساس عقاید خاصی شکل گرفته است، نه براساس نسل، نژاد و جغرافیا، بلکه ایمان و آرمان عامل مشترک امت اسلامی است. حکومت نیز تجلی عملی اندیشه ی ـ اجتماعی اسلام است. حکومت اسلامی نوعی دموکراسی یا مردم سالاری است که مشروعیت آن از سوی خداست؛ یعنی جنبه دینی دارد. از سوی دیگر، مقبولیت آن از سوی مردم است؛ یعنی جنبه مردمی دارد. این دموکراسی اسلامی که اقبال آن را دموکراسی معنوی (ر.ک: اقبال لاهوری، بی تا، ص 147) و شهید مطهری آن را جمهوری اسلامی تعبیر می کند، تفاوت های اساسی با نظام لیبرال ـ دموکراسی غربی دارد، که بیان آن مجال دیگر می طلبد.
اجمالاً کارکردهای عمده دین و نقش های آن در جامعه عبارتند از: معرفت بخشی، هویت بخشی، تمدن سازی، هنجارسازی، مشروعیت بخشی، حرکت آفرین، فرهنگ سازی، نظم بخشی، سلامت روانی، تربیتی و اخلاقی.
آزمایش زندان استنفورد یکی از معروفترین آزمایشهای روانشناسی در دنیا است که در جریان آن، تعدادی دانشجو پس از تایید سلامت روحی و روانی به زندانی ساختگی انتقال داده شدند و پس از تعیین جایگاه توسط شیر یا خط گروهی به عنوان زندانی و گروهی به عنوان نگهبان مشغول به کار شدند.هدف این آزمایش بررسی ریشه مشکلات روابط بین زندانیان و زندانبانها در نیروی دریایی آمریکا و تفنگداران دریایی بود و بودجه آن را دفتر تحقیقات دریایی ایالات متحده پرداخت کرده بود. رهبری این تحقیقات با دکتر فیلیپ زیمباردو بود، استاد دانشگاه استنفورد که میخواست نشان دهد که آیا ویژگیهای شخصیتی خود افراد در بروز رفتارهای مورد سوال مطالعه تاثیر گذار است یا شرایط نقش اصلی را ایفا میکند .نتیجهگیری مطالعه زیمباردو این بود که تحت شرایط خاصی هرکسی با هر نوع روحیات و اخلاقیاتی اگر به اندازه لازم تحت فشار باشد خشونت از خود نشان خواهد داد. البته نتایج تحقیقات او توسط سایر دانشمندان زیر سوال است و بسیاری باور دارند که دلایلی چون کوچک بودن نمونه آماری، جهت دهی آگهی جذب داوطلبان که دعوت به شرکت در یک آزمایش روانشناسی در مورد زندان میکرد و بی طرف نبودن زیمباردو در آزمایش و تحریک شرکت کنندگان به خشونت روی نتیجه ناشی از آزمایش تاثیر گذاشته است. هرچند برنامه اولیه مطالعه 2 هفته بود پس از تنها 6 روز ادامه آن به دلیل غیراخلاقی بودن و اعتراض یکی از همکاران زیمباردو لغو شد.تصاویری از خود مطالعه، رفتار زندانیان و نگهبانان و همچنین توضیحات زیمباردو و شرکت کنندگان در مطالعه را در ویدیو ببینید.
ادرس ویدیو
https://www.tabnak.ir/fa/news/800585/%D8%A2%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%AF
از بین ۷۵ نفر که به آگهی پاسخ دادند، ۲۴ نفر که از لحاظ سلامت فیزیکی و روانی در وضعیت بسیار نرمال و خوب قرار داشتند انتخاب شدند. خود زندان در زیرزمین دپارتمان روانشناسی بود. یک دانشجوی لیسانس و جزو دستیاران تحقیق، رئیس زندان»، و زیمباردو، سرناظر» یا سرپرست زندان بود. زیمباردو تعداد شرط و شروط خاص را به آزمودنیها اعلام کرد و امیدوار بود که با آنها، بتواند سردرگمی، شخصیتزدایی، و فردیتزدایی را تشدید کند.
خصوصیات این افراد چنین بود:
دانشجو، سفیدپوست، از طبقهٔ متوسط، بالغ (از لحاظ عقلی)، با ثبات (از لحاظ هیجانی)، نرمال، و باهوش، از سراسر آمریکا و کانادا. هیچ یک از آنها سابقهٔ زندان نداشت، و ظاهراً، همهٔ آنها به اصول و ارزشهای اخلاقی مشابهی پایبند بودند. با شیر یا خط، ۱۲ نفر زندانبان و ۱۲ نفر دیگر، زندانی شدند. زیمباردو با ادارهٔ پلیس محلی صحبت کرده، و آنها قبول کردند تا در آزمایش وی با او همکاری کنند.
نتیجهگیری مطالعه زیمباردو این بود که تحت شرایط خاصی هرکسی با هر نوع روحیات و اخلاقیاتی اگر به اندازه لازم تحت فشار باشد خشونت از خود نشان خواهد داد.
البته نتایج تحقیقات او توسط سایر دانشمندان زیر سوال است و بسیاری باور دارند که دلایلی، چون کوچک بودن نمونه آماری، جهت دهی آگهی جذب داوطلبان که دعوت به شرکت در یک آزمایش روانشناسی در مورد زندان میکرد و بی طرف نبودن زیمباردو در آزمایش و تحریک شرکت کنندگان به خشونت روی نتیجه ناشی از آزمایش تاثیر گذاشته است.
هرچند برنامه اولیه مطالعه ۲ هفته بود پس از تنها ۶ روز ادامه آن به دلیل غیراخلاقی بودن و اعتراض یکی از همکاران زیمباردو لغو شد.
دلایل توقف آزمایش زندان استنفورد
زیمباردو آزمایش را زود متوقف کرد به دو دلیل:
- وضعیت بعضی آزمودنیها بشدت در حال تخریب بود.
- نامزدش، کریستینا مسلاک، یکی از دانشجویان فوق لیسانس روانشناسی، به وضعیت وحشتناک این زندان اعتراض کرد.
زیمباردو از مسلاک خواسته بود تا دربارهٔ این آزمایش مصاحبههایی انجام دهد، و مسلاک با دیدن وضعیت ناگوار آن، بشدت به زیمباردو اعتراض کرد و از او خواست به آن پایان دهد.
زیمباردو میگوید که از بین بیش از پنجاه نفر افرادی غیر ذینفع که زندان را دیده بودند، مسلاک تنها کسی بود که اصول اخلاقی آن را زیر سئوال برد. بعد از فقط شش روز، آزمایش زندان استنفورد متوقف شد، زیرا بسیار زودتر، و بسیار بیشتر از آنچه محققان فکر میکردند، آزمایش به واقعیت تبدیل شده بود.
درباره این سایت